۵۶ مطلب با کلمهی کلیدی «نوجوانان شهید» ثبت شده است
-
۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۱ خاطرات، دستنوشته ها و وصیتنامه ها ۰ نظر
شهید محمود مهاجر؛
وقتی که وارد سالن معراج شهدا شدیم، سربازهای راست قامت برای احترام به پدر و مادر شهید جلوی در ایستاده بودند، پدر شهید با صلابتی خاص وارد سالن شهدا شد؛ وقتی دید که تابوت شهدای گمنام در سالن معراج قرار گرفته است، ابتدا به طواف پیکرهای معطر شهدای بینشان رفت و بعد بر بالین فرزندش نشست. صدای شوق دیدار در فضا پیچیده بود، مادر محمود، دخترش را در آغوش کشیده بود و به زبان آذری میگفت: «گُردین بالام گلدی، بالام خوش گَلمیشَن»؛ غوغایی به پا بود، آنها پیکر محمود را به یکدیگر نشان میدادند و به این پرستو خوشامد میگفتند. زهرا مهاجر که دو سال از محمود کوچکتر است، میگوید: شب اعزام فرا رسید؛ با محمود در اتاق مشغول نوشتن مشقهایمان بودیم، محمود به من گفت: «قرار است فردا به جبهه بروم، نمیخواهم مادر الآن متوجه شود، اگر دیدی من دیر به خانه آمدم، به مادر بگو که به جبهه رفتهام». به محمود گفتم: «اگر میخواهی به جبهه بروی، پس چرا مشقات را مینویسی؟!» او گفت: «ممکن است به دلیل سن کم، نگذارند بروم، لااقل تکلیفم را بنویسم تا اگر به مدرسه رفتم، دعوایم نکنند». محمود صبح زود کیف مدرسه را همراهش برد و در زیرزمین خانه گذاشت و به پایگاه اعزام نیرو رفت؛ محمود 14 ساله بود، پس از آنکه به پایگاه اعزام به جبهه رسید، به او گفتند: «سنش کم است و نمیتواند به جبهه برود»، او همان موقع به خانه برگشت، کپی از شناسنامه احمد برداشت و با ایجاد تغییراتی به مسجد رفت و به مسئول اعزام گفت: «ببخشید شناسنامه را اشتباهی آورده بودم» تا اینکه برادر 14 سالهام به جبهه اعزام شد. (محمود متولد اسفند 50 است، او در زمان اعزام به جبهه 14 ساله بود، در زمان شهادت که فروردین 66 بود، یک ماه از تولد 15 سالگیاش میگذشت).
محمود در بخشی از وصیتنامهاش نوشته بود:
«خدایا تو شاهد باش که نه به بهشت تو طمع دارم و نه طاقت جهنم تو را دارم، بلکه به خاطر عشق و علاقهای که به تو دارم، به سوی تو میآیم، همان گونه که خواستی من به سوی تو بیایم و در مدرسه انسانسازی تو مشغول خدمت و نوکری شوم، همان گونه ما را به پیروزی و در نهایت به شهادت در راه خودت برسان.»
منبع: باشگاه خبرنگاران
۴۵۳ -
۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۷ خاطرات، دستنوشته ها و وصیتنامه ها ۰ نظر
خاطره ای از زندگی شهید صاحب الزمانی:
ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺎﻋﺖ 4 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭﻡ ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﺭﻡ؟ ﺳﺎﻋﺖ 4 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﮐﺮﺩﻡ، ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﻨﮕﺮ ﺭﻓﺖ ﺑﯿﺮﻭﻥ. ﺑﯿﺴﺖ ﺍﻟﯽ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮔﺬﺷﺖ، ﺍﻣﺎ ﻧﯿﻮﻣﺪ ... ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺷﺪﻡ، ﺭﻓﺘﻢ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ ﮐﻨﺪﻩ ﻭ ﺗﻮﺵ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﺯﺍﺭ ﺯﺍﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ. ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺮﺩ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻧﺼﻒ ﺟﻮﻥ ﮐﺮﺩﯼ، ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺨﻮﻧﯽ، ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﺮﯾﻀﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﺭﻡ؟ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻣﻦ ﻣﺮﯾﻀﻢ، ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺮﯾﻀﻪ، ﺩﻟﻢ ﻣﺮﯾﻀﻪ، ﻣﻦ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﻤﻪ، ﭼﺸﺎﻡ ﻣﺮﯾﻀﻪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻩ. ﺩﻟﻢ ﻣﺮﯾﻀﻪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 16 ﺳﺎﻝ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻢ. ﮔﻮﺷﺎﻡ ﻣﺮﯾﻀﻪ، ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺸﻨﻮﻡ ....
۴۰۲ -
۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۱۸ امام و رهبری ۰ نظر۵۴۱
-
۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۳۲ تصـاویـر خام و زندگینامه ۳ نظر
مشخصات شهید :
نام و نام خانوادگی : خداکرم فتاحی / نام پدر : علی مراد
تاریخ تولد : ۱۳۴۰ / استان : چهار محال و بختیاری
وضعیت تحصیلی شهید :
مقطع تحصیلی : متوسطه / سال تحصیلی : ۱۳۶۱ / شهر محل تحصیل : لردگان
آموزشگاه : شهداء / شهرستان : لردگان / استان : چهار محال و بختیاری
کارنامه ی عملیاتی :
نام عملیات : بیت المقدس / منطقه عملیاتی : خرمشهر /
تاریخ عملیات : ۱۳۶۱/۰۲/۱۰ / مسئولیت در عملیات : آرپی جی زن
آخرین عملیات :
نام عملیات : بیت المقدس / تاریخ شهادت :۱۳۶۱/۰۲/۱۷ /
محل شهادت :خرمشهر / تاریخ دفن : ۱۳۶۲/۰۲/۲۱
زندگی نامه شهید :
شهید خداکرم فتاحی در سال ۱۳۴۰ در خانواده ای مذهبی و از نظر مالی متوسط به دنیا آمد. او یاد گرفته بود که چگونه با سختی ها مقابله کند. وی در یک خانواده هفت نفره زندگی می کرد، وی در فامیل و آشنایان تبدیل به الگویی شده بود که روز به روز بر محبوبیت خود می افزود و هرگز کسی نبود که از دست او ناراحت شده باشد. او حال و هوای عرفانی داشت، نوارهای مذهبی و کتابهای درسی تمام اموالی بود که از دارایی دنیا داشت. موقع اذان که می شد او اولین کسی بود که برای نماز پیش قدم می شد. وقتی که او خبر شهادت شهید رجایی و باهنر را شنید لحظه ای آرام و قرار نداشت. از این که در خانه بود و کاری از دستش بر نمی آمد، ناراحت بود. ناگهان به صورت مخفیانه و بدون اطلاع به جایی رفت که دست تقدیر داشت او را به آنجا سوق می داد. گویی که به آرزوی دیرینه اش رسیده بود. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۰۲۱۷ به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
۴۶۰
درباره ما
طبقه بندی موضوعی
- آیات و روایات (۲)
- امام و رهبری (۴)
- صوت و فیلم (۸)
- طنــــزِ جبهــــه (۲)
- نوجوانی دیگر شهدا (۵)
- متون زیبای شهدایی (۲)
- لوح و پس زمینه و ... (۴۷)
- تصـاویـر خام و زندگینامه (۶۰)
- خاطرات، دستنوشته ها و وصیتنامه ها (۱۰۰)
- کتاب، نرم افزار و محصولات مختلف (۲۶)
- اخبار و اطلاعیه ها (۷)
- شهید پژوهی (۱)
- پیوندستان (۴)
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸ (۱)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱)
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۵ (۲)
- دی ۱۳۹۵ (۱)
- آذر ۱۳۹۵ (۱)
- آبان ۱۳۹۵ (۴)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۵)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴)
- اسفند ۱۳۹۴ (۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۴)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۸)
- آبان ۱۳۹۴ (۷)
- مهر ۱۳۹۴ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۹)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۷۶)
- فروردين ۱۳۹۴ (۲۸)
پيوندها
- رهبر معظم انقلاب
- تا اوج
- فاتحان
- افق ها
- یاشهید
- کبوترانه
- تا شهدا
- جعبه ابزار
- روایت ایثار
- کانال کمیل
- گلزار شهدا
- جای شهدا
- سرباز کوچک
- بچه های قلم
- خاطرات جبهه
- خادم الشهداء
- نشریه خُم پاره
- انتشارات شاهد
- انتشارات یا زهرا
- شهید عزیزالهی
- بچه های بهشت
- شهدای شبستر
- شهیده ایران قربانی
- گروه فرهنگی سنگر
- شهید رضا سلیمانی
- شهید ابراهیم هادی
- قرار عاشقی با شهدا
- شهدای استان بوشهر
- شهید احمدعلی نیری
- خبرگزاری دفاع مقدس
- شهید قلب تاریخ است
- شهدای سرزمین پاک ایران
- شهید حسن تهرانی مقدم
- سازمان بسیج دانش آموزی
- سامانه جستجوی مزار شهدا
- موسسه روایـت سیـره شـهـدا
- خاطرات شهیدان استان بوشهر
- ساجد؛ سایت جامع دفاع مقدس
- مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
- پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
- اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان
- لبیک؛ طراحی پوسترهای فرهنگی مذهبی
- سامانه جامع ده هزار شهید استان مازندران
- مرکز تولید و توزیع کتب موسسه شهید کاظمی
- سامانه جامع شهدای دانش آموز استان مازندران
- کنگره بزرگداشت دانش آموزان و معلمان شهید منطقه 2 تهران
- جعـبــه مُـهمّـــــات؛ محتوای یادواره و کنگره شهدای دانش آموز
- همکلاسی آسمانی ا سامانه جامع جستجو شهدای دانش آموز
- اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان (استان آذربایجان شرقی)