۱۴ مطلب با کلمهی کلیدی «خاطرات شهدا» ثبت شده است
-
۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۴ نوجوانی دیگر شهدا ۰ نظر
یک روز با عباس سوار موتور سیکلت بودیم. تا مقصد چند کیلو متری مانده بود. یکدفعه عباس گفت: دایی نگه دار! متوجه پیر مردی شدم که با پای پیاده توی مسیر می رفت. عباس پیاده شد و از پیرمرد خواست که پشت سر من سوار موتور شود. بعد از سوار شدن پیرمرد به من گفت دایی جان شما ایشان را برسون من خودم پیاده بقیه راه رو میام. پیرمرد رو گذاشتم جایی که میخواست بره. هنوز چند متری دور نشده بودم که دیدم عباس دوان دوان رسید. نگو برای آنکه من به زحمت نیفتم، همه مسیر را دویده بود.
منبع: کتاب آسمان ص 27
۵۳۶ -
۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۳ نوجوانی دیگر شهدا ۰ نظر
راه مدرسه اش دور بود. همکلاسی هایش با ماشین می رفتند. اون موقع روزی دوازده ریال پول تو جیبی به او می دادیم تا بتواند هم خودش را اداره کند و هم به مدرسه برود. با این که پول کمی بود اما این بچه هیچ وقت شکایتی نداشت. مدتی که گذشت متوجه شدیم که اسدالله زودتر از ساعت همیشگی از خانه بیرون می رود و تا مدرسه پیاده روی می کند. علت کارش را متوجه نشدیم تا این که یک روز خواهر کوچکش مریض شد. پول کافی برای دوا درمانش در خانه نبود. وقتی اسد الله متوجه این موضوع شد رفت و مقداری پول آورد و گفت اینها را برای روزی مثل امروز پس انداز کرده بودم. طفلکی پیاده مدرسه می رفت تا همان دوازده ریال را هم پس انداز کند.
منبع: کتاب شهیدان این گونه بودند ج 1 ص 38
۴۷۶ -
۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۲۰ نوجوانی دیگر شهدا ۰ نظر
یک روز گرم تابستان با مهدی و چندتا از بچه های محل، سه تا تیم شده بودیم و فوتبال بازی می کردیم. تیم مهدی یک گل عقب بود. عرق از سر و روی بچه ها می ریخت. بچه ها به مهدی پاس دادند، او هم فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد و تو همین لحظه حساس به یک باره مادر مهدی آمد روی تراس خانه شان که داخل کوچه بود و گفت مهدی جان! آقا مهدی! برای ناهار نون نداریم، برو از سر کوچه نون بگیر مادر. مهدی که توپ رو نگه داشته بود دیگه ادامه نداد. توپ رو به هم تیمی اش پاس داد و دوید سمت نانوایی.
منبع: کتاب یادگاران ص 2
۴۹۴ -
۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۷ نوجوانی دیگر شهدا ۰ نظر
هر چقدر به بچه ها می گفت کم توقع باشید، خودش چند برابر رعایت می کرد. مادرش می گوید: علی آبگوشت نمی خورد. یک بار که از مدرسه آمد من توی حیاط بودم. دیگ ابگوشت را گذاشته بودم روی چراغ و داشتم لباس می شستم. آمد و گفت عزیز گشنمه. ناهار چی داریم؟ گفتم: آبگوشت! علی جان ببخشید، کار داشتم وقت نکردم چیز دیگه ای درست کنم. بچه ام هیچی نگفت، میدونستم آبگوشت دوست نداره. سرش رو انداخت پایین و رفت تو آشپزخانه. دنبالش رفتم. دیدم کتری را پر کرد و گذاشت روی چراغ و چایی دم کرد. بعدشم چایی رو شیرین کرد با نون خورد و رفت خوابید.
خدا میخواست زنده بمانی ص 160
۴۶۳ -
۲۸ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۲۸ خاطرات، دستنوشته ها و وصیتنامه ها ۱ نظر
یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران. چون بابا نداشت خیلی بدتربیت شده بود. خودش می گفت: گناهی نشد که من انجام ندم.
تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) زیر و رویش کرد. بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم. می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم. یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا (ع) زیارت کنم و برگردم ...اجازه گرفت و رفت مشهد. دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه.توی وصیت نامه اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام)، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم. آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود. نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر گریه می کرد و می گفت: یا امام رضا (علیه السلام) منتظر وعده ام... آقا جان چشم به راهم نذار... توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده. دقیقاً توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود!*خاطره ای از شهید حمید محمودی*۳۵۷
درباره ما
طبقه بندی موضوعی
- آیات و روایات (۲)
- امام و رهبری (۴)
- صوت و فیلم (۸)
- طنــــزِ جبهــــه (۲)
- نوجوانی دیگر شهدا (۵)
- متون زیبای شهدایی (۲)
- لوح و پس زمینه و ... (۴۷)
- تصـاویـر خام و زندگینامه (۶۰)
- خاطرات، دستنوشته ها و وصیتنامه ها (۱۰۰)
- کتاب، نرم افزار و محصولات مختلف (۲۶)
- اخبار و اطلاعیه ها (۷)
- شهید پژوهی (۱)
- پیوندستان (۴)
بایگانی
- آبان ۱۳۹۸ (۱)
- خرداد ۱۳۹۸ (۱)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱)
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۱)
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱)
- اسفند ۱۳۹۵ (۱)
- بهمن ۱۳۹۵ (۲)
- دی ۱۳۹۵ (۱)
- آذر ۱۳۹۵ (۱)
- آبان ۱۳۹۵ (۴)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۵)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴)
- اسفند ۱۳۹۴ (۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۴)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۸)
- آبان ۱۳۹۴ (۷)
- مهر ۱۳۹۴ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۹)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۷۶)
- فروردين ۱۳۹۴ (۲۸)
پيوندها
- رهبر معظم انقلاب
- تا اوج
- فاتحان
- افق ها
- یاشهید
- کبوترانه
- تا شهدا
- جعبه ابزار
- روایت ایثار
- کانال کمیل
- گلزار شهدا
- جای شهدا
- سرباز کوچک
- بچه های قلم
- خاطرات جبهه
- خادم الشهداء
- نشریه خُم پاره
- انتشارات شاهد
- انتشارات یا زهرا
- شهید عزیزالهی
- بچه های بهشت
- شهدای شبستر
- شهیده ایران قربانی
- گروه فرهنگی سنگر
- شهید رضا سلیمانی
- شهید ابراهیم هادی
- قرار عاشقی با شهدا
- شهدای استان بوشهر
- شهید احمدعلی نیری
- خبرگزاری دفاع مقدس
- شهید قلب تاریخ است
- شهدای سرزمین پاک ایران
- شهید حسن تهرانی مقدم
- سازمان بسیج دانش آموزی
- سامانه جستجوی مزار شهدا
- موسسه روایـت سیـره شـهـدا
- خاطرات شهیدان استان بوشهر
- ساجد؛ سایت جامع دفاع مقدس
- مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
- پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
- اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان
- لبیک؛ طراحی پوسترهای فرهنگی مذهبی
- سامانه جامع ده هزار شهید استان مازندران
- مرکز تولید و توزیع کتب موسسه شهید کاظمی
- سامانه جامع شهدای دانش آموز استان مازندران
- کنگره بزرگداشت دانش آموزان و معلمان شهید منطقه 2 تهران
- جعـبــه مُـهمّـــــات؛ محتوای یادواره و کنگره شهدای دانش آموز
- همکلاسی آسمانی ا سامانه جامع جستجو شهدای دانش آموز
- اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان (استان آذربایجان شرقی)